ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
سه‌شنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۸۸
خداييش نميدونم دخترا چه جوری تحمّل ميکنن... ولی به جان خودم اگه من دختر بودم و داداش کوچيکترم ميخواس بهم گير بده که کجا بودی و با کی بودی و به کی دادی و با کی هستی، همچين ميزدمش که ان بالا بياره!
چهارشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۸
اين بازی استثنائاً جالب بود. حالا واقعاً جالب بود يا من از سر بيکاری خوشم اومده بازی کنم،
نميدونم.
قانون زندگی به اون شکل که اسمش بشه قانون و تيريپ "سرم هم بره قانونامو زير پام نميذارم" که ندارم... ولی اين 3 چيز رو سعی ميکنم هميشه رعايت کنم.

1 . سخت نگير.
2 . منصف باش.
3 . سعی نکن کسی رو تغيير بدی. اگه کسی زياد رو اعصابته، بيخيال شو راهتو بکش برو.

اومدم بازم بنويسم، هرچی نوشتم ديدم ميشه زير مجموعه همون قانون اوّل! کلّاً زندگيم تو همون قانون اوّل گذشته.

پ.ن: مورد سوّم شبيه مورد اوّله. ولی انجام دادنش يه فرم ديگه اس. حالا توضيح ندارم بدم واسه اش.

پ.ن 2: تا کون hype بسوزه، دعوتش ميکنم به بازی.
دوشنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۸۸
آقا ميگم دقت کردی تقريباً تو تمام فيلمای هاليوودی، قاضی يه زن سياهپوسته؟ خيلی حرکت گل درشت مهوّعيه ها!
شنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۸
آقا يعنی عيدی محافظه کارانه تر از "هشت کتاب" سهراب سپهری هم ميشه داد؟ حتّی روم نميشه بخوام به کس ديگه بدمش!

پ.ن: بدبختی 3 تا هم دارم ازش! هر 3 رو هم کادو و اينا گرفتم!
چهارشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۷
با اين آلبوم Global Zoo کيوسک خيلی حال کردم. سبک جالبی داره که شخصاً خوشم مياد. ساز بندی آلبوم خيلی خوشايند بود برام. فرضاً استفاده از آکوردئون (با اینکه حتّی يه جاهايی حس ميکنم آهنگساز ديگه به حد جوگير شدن رسيده تو استفاده ازش) يه فرم جالبی به آهنگاشون تو اين آلبوم داده. از خوندن خواننده اش هم (اسمشو نميدونم شرمنده!) واقعاً خوشم مياد. جالب اينجاس که خش دار خوندن اين آدم اصلاً برام ناخوشايند نيس، بر عکس رضا يزدانی که خش دار خوندنش واسم يه حالت رياکارانه اي داره که کاملاً حسّمو از بين ميبره.
آهنگای آلبوم کوتاهن. ولی تو همون کوتاهی، هنرمندانه ان. سولو ها به نسبت سولو های ديگه اي که تو آلبوم های بقيه شنيدم، خيلی هنرمندانه ترن. هم از لحاظ موسيقی، هم از لحاظ تکنيک و اجرا.
اگه بخوام از ميون ترک های آلبوم انتخاب کنم، يکی "پراگماتيسم عشقی" و يکی هم "چرخش پوچ" خيلی بهم حال ميده شنيدنشون.

پ.ن: فهميدم چرا از خش دار خوندن خواننده کيوسک خوشم مياد ولی از خش دار خوندن رضا يزدانی نه. رضا يزدانی که ميخونه، يه جوری انگار ميخواد به شنونده القا کنه که اين خش، واقعاً تو صداش هست. در حالی که خواننده کيوسک کاملاً معلومه که داره به عمد اينجوری ميخونه! ميفهمی چی میگم؟ کیوسکو که گوش میدی حالت گرفته نميشه. (حالا اصلاً شايد صدای رضا يزدانی حقيقتاً همين قدر خش دار باشه ها! ولی اون حالت تأکيدی "من خفنم صدامم خش داره و اینا..." که پیدا میکنه، يه جورایی ضد حاله واسم).


پ.ن 2: دو تا آلبوم قبليشونم گوش کردم. "آدم معمولی" (آلبوم اوّلشون) يه کم يکنواخته. نه انقدر که ضد حال بشه ها، ولی شعر ها و خصوصاً آهنگا خيلی يکنواخت و تکرارين. "عشق سرعت" ولی خيلی بهتره. در مجموع "عشق سرعت" ميون اين 3 تا آلبوم، از نظر من قوی تر و شنيدنی تره. هم از لحاظ آهنگسازی و تنظيم، هم از شعر هاش. خودم تو اين آلبوم با "عشق سرعت"، "همه رقم موجود است"و "کلنگی قابل سکونت" خيلی حال کردم.
سه‌شنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۷
We're all gonna die - 100 meters of existence

صبر کنين تا صفحه کامل load شه. يه کم طول ميکشه ولی به صبر کردنش ميارزه. (با dial up تقريباً يه 20 دقيقه اي طول کشيد).
شنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۷
آقا؟ تو اين روز قيامت که اعضا و جوارحمون قراره خايه مالی کنن زير آب بزنن هر گهی خورديم لو بدن، اونوقت تکليف گناهانی که با دو عضو انجام داديم چيه؟ فرضاً کف دستی که بری، هم دستت مياد ميشمره ميگه "اين بابا فلان قد بار کف دستی رفته"، هم معامله مياد از نو همون تعداد کف دستيو مينويسه به پای آدم؟! خوب خداييش نامرديه!

پ.ن: خوب آقا من نگرانم! درک کن! قراره تا ابديت نيمسوز به کونمون کنن! کم نيس!