امروز با رفيقم رفته بوديم انقلاب کتاب بخريم. همينجوری راست کرده بوديم کتاب بخريم خوب! رفتيم اين کتاب فروشی "نيک" که کامپيوتر داره و ميشه سرچ کرد کدوم کتاب هست کدوم نيست. يه جوونکی وايساده بود مثلاً اپراتور کامپيوتره بود. چار پنج تا کتاب گفتيم، کونش پاره شد تا يه دونه شو پيدا کنه. آخرشم خودم هرچی ميخواستم پيدا کردم. به يارو ميگم کتاب "بادبادکباز" رو داری؟ کلّی خودشو گاييد، آخر گفت "بادبادک باز" (badbadak e baz) رو نداريم. رفيقم بهش گفت "خاطرات پس از مرگ" رو دارين؟ يارو گفت نه. برين کتاب فروشی بغل دستی، کتاب فروشی جيحون. اونا از اين کتابا دارن.
آقا ما رفتيم اونجا، ديديم از اين کتاب فروشيای خالخال پشميه! از اينا که کتابای تخمی کس شعر دارن. از اينا که ديگه end کتاباشون، کس شعرای پائولو کوئيلوه. يه دافی اونجا بود زود خودشو انداخت جلو که "بفرمايين؟ چی ميخواستين؟" من گفتم خاطرات پس از مرگ رو دارين؟ دختره گفت اونو نداريم، ولی يکی ديگه داريم مثل اونه! آقا ما گفتيم مگه استامينوفنه که ساده و کدئين داشته باشه!؟ دختره ی کس مشنگ گفت اين اسمش سفر به سرزمين ارواحه! به کمک هيپنوتيزم و اينا... که من گفتم بابا چی ميگی؟! اين که ما ميخوايم رمانه!!! اين ابله خيال کرده بود از اين کتاب کس خليای سفر به سرزمين ارواح و مديتيشن و اينا ميخوايم!
ملّت کس خل شدن به جان خودم!
mese iiketab ya iranbin?
خدایی ولی رمان فقط گور به گور فاکنر.بد خوبه...