ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
یکشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۷
خبر مسابقه پرتاب گوشی موبايل تو اسپانيا رو که ميشنوم يه جوری ميشم. حرکتی که مثلاً بايد نماد مبارزه با جلوه های وابستگی آدم به ابزار باشه، عملاً کاريکاتوريه از اونچه بايد باشه. کاريکاتور ترسناک آدمايی که گوشياشونو هر چه دور تر پرتاب ميکنن در حالی که گوشی نو تو جيبشونه.

پ.ن: فضلای عزيز مبارز راه حق و حقوق بانوان، بد نيس اين بنده خدايی رو که با مشت و لقد تو ووشوی پکن طلا گرفته تحويل بگيرينا! راه دوری نميره.
یکشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۷
اين موزه سينما هم جای باحاليه ها!
پنجشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۷
به نظرم عوض اين درسای کس شعری که تو مدرسه ها به دخترا ميدن، يه درسی باس درست کنن به اسم "مهارتهای عمومی". توش کارای مختلف ياد بدن. از عوض کردن زاپاس ماشين بگير تا کار کردن با عابربانک. خداييش يه بار باس پشت سر بعضیاشون تو عابر بانک بايستی که بفهمی چی ميگم. يعنی پونزده تا مرد تو عابربانک کناری کارشونو ميکنن ميرن، تو هنوز وايسادی تا خانوم 20 تومن پول برداشت کنه.

پ.ن 1: آقا گه خوردنو واسه همین وقتا گذاشتن دیگه! ما گه خوردیم اصلاً حرف زدیم! زید ما خیلی مالتی تسک تشریف دارن، اصلاً هم با عابربانک مشکل ندارن به هیچ وجه واقعاً!

پ.ن 2: خط بالا زوری نوشته نشده اصلاً!
شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۷
ميگم من نميفهمم، اين ملّت دقيقاً از چی انقد خوشحالن؟! يعنی رسماً روح آدم گاييده ميشه اينا رو ميبينه! هر جا ميری همه خوشحال، همه خندون، همه کشيدن پايين آقا بيا بکن توش!
11:00 شب رفتيم پمپ بنزين، برق نيس. ماشينا همه به صف وايسادن راننده ها هم دور هم هر هر کر کر که آره برق رفته، پمپ قطعه فعلاً! خوب کونيا برق نيس، چرا نيس؟! چرا نباس باشه؟! تو گه سگ واسه چی ميخندی که برق نيس!؟ تو الان باس عصبانی باشی! باس کفرت در بياد! باس اخم کنی! نه که بشينی بخندی! همه خوشحال... ای خدا! جون مادرت همه خوشحال!!!

به نظرم به جا اين همه تجمع های تخمی و شعار های باسمه اي، بيايم يه جنبشی راه بندازيم شعارش اين باشه: "هوی میمون! نخند!"

پ.ن: آدمو سگ بگيره، جو نگيره... حکايت منه.
جمعه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۷
ميگن يارو رو تو ده راه نميدادن، سراغ خونه کدخدا رو ميگرفت. حالا حکايت ماس. از همه طرف تحريم شديم کونمون داره پاره ميشه، راديو خبر ميده که ايران واسه عضويت در شورای امنيت داره رايزنی ميکنه!

پ.ن 1: ميگم به نظرت حمل و نقل کير و خايه اي که جز عرق سوز شدن هيچ هنر ديگه اي از خودشون بروز نميدن، حماقت محسوب نميشه؟