ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
یکشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۹۰

دختره اگه شاخ ترين داف دانشگاه نبود، يکی از شاخ ترينا بود. دونه دونه عرب نرّه خرای زيادی از خود مطمئن دانشگاهو يه دور سر کار گذاشته بود.
پريشب از طبقه ی پونزدهم يه ساختمون افتاد پايين.
مرد.

یکشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۹۰
و عينک کائوچويی به همچنين

آدم با يه "که چی" گذاشتن پشت هر فکتی فيلسوف نميشه.

شنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۹۰
practical philosophy 44

فک ميکنم زياد عمر کردن مثل چايی ليوانی خوردن باشه. اوّلش که خوبه، نميتونی شروعش کنی. تا بيای حال کنی باهاش ديگه دير شده. يخ کرده. صرفاً باس بشينی منتظر تحمّل کنی که کی تموم شه.

پ.ن: نميدونم اين اوريجينال تو مغز خودم اومده يا جايی خوندم/شنيدم. به هر حال... افتاد تو مخم امروز.

پنجشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۹۰
Karma is a bitch

حوصله نداشتم جشن دانشکده رو نرفتم، استادم گفت چرا نيومدی؟ گفتم استاد تازه از ايران اومدم اسهال شدم نشد بيام.
خوارشو گاييدم رسيدم خونه اسهال شده بودم.


پ.ن: آقا به جان خودم وبلاگ در قند قزل آلا مال من نيست. من کسرا نيستم. کسرا دوست عزيزمه ولی منم پسورد بلاگشو ندارم نميتونم نوشته هاشو بخونم. اجازه بدين هر وقت دل خودش خواست، بازش ميکنه بخونيمش.

دوشنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۹۰

من استعداد عجيبی دارم در نه تنها تحمّل کردن، بلکه گرم گرفتن و رفاقت با کسانی که ازشون متنفّرم. نه که حال نکنم ها، نه. دقيقاً متنفّرم! بودنشون حالمو بد ميکنه. گشتن باهاشون انگار از عمرم کم ميکنه. حرف زدنشون... بی سواديشون... سطحی بودن و نفهمی و پر مدّعا بودنشون... خود بزرگ بينی و مزخرف گفتنای کيريشون حالمو به هم ميزنه، ولی به گه ترين شکلی بازم با همیم.
اينجور وقتا از خودم بدم مياد.

پنجشنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۹۰
کس‌خل

ما يکی تو خوابگامون داشتيم ام پی تری نيگا ميکرد. اينجوری که سی دی ام پی تری ميذاش تو وی سی دی، تلويزيونو روشن ميکرد دراز ميکشيد جلوش چت ميکرد رو ليست آهنگا. حالا همه آهنگا هم track 01 ،  track 02 اينا. حالا شده حکايت من. نشستم پا نت، دارم آرم راديو جوانو نيگا ميکنم گزارش بازی پرسپوليس استقلال گوش ميدم.