ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
سه‌شنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۹
بسته ی قهوه ای همراه اوّل *
يارو نوک قلّه ی اورست با موبايل با باباش تو اون سر دنيا حرف ميزنه، اونوقت ما اينجا يه دونه اس ام اس ميخوايم بفرستيم باس بريم جلو پنجره آشپزخونه!

پ.ن: به جان خودم! تو مستند بی بی سی نشون داد.

------------------------------------
* در اين بسته ی پيشنهادی، ريدن براتون.

 
دوشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۹
گويا فيل بوديم، فيل تر هم شديم. مشکلی نيس. فعلاً همينجا مينويسم. فيد ديفال که هست، تو گودر بخونيدش. کس خوار هرچی فيلترچی.
یکشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۹
دلت نمياد کولر روشن کنی تو گرمای گداکش، عيب نداره. از گند ترين و شلوغ ترين مسير ميری، باشه. کرايه دويست تومن اضافه ميگيری بيخود و بيجهت، به جهنّم! ديگه اون نوحه ی کــيـــری چيه آخه گذاشتی صداشم بلند کردی تو روح ما؟!
شنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۹
دختری با کفش های آبی
نميدونم اصلاً متوجّه من شدی يا نه. اگه شدی که هيچ ولی اگه نشدی، بی حواسی رو هم به همه ی اون چيزايی که امروز تو مترو 40 دقيقه منو میخت کرده بود اضافه کن. کاريش نميشد کرد. تلاشی که نکرده بودی واسه خوشگل به نظر رسيدن، عجيب تماشاييت کرده بود...
سه‌شنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۹
under construction
يعنی هزار سال ديگه هم بگذره ها، بازم تعداد عمله های پلی تکنيک از دانشجو هاش بيشتره.
دوشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۹
the grass was greener... 4
شما يادتون نيس. اون زمونا ماه رمضون يه کارتونی پخش ميکرد برنامه کودک کانال يک، دو تا دختره توش بودن زهره و زهرا. اينا حرف که ميزدن دهنشون عينهو ماهی باز و بسته ميشد فقط. اونوخ ما هر کاری ميکرديم اون شکلی حرف بزنيم نميشد.

پ.ن: زهره و زهرا يه دونه زولبيا ميخريدن نمدونم 10 ريال؟ 5 ريال؟ آره... يه همچه دنيايی بود.
جمعه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۹
قبلاً وقتی ميخوندم بعد از 28 مرداد ادبيات ايران بيش از هر زمان ديگه ای به سمت "ادبيات شکست" (حالا هر اسمی که بشه روش گذاشت) سوق پيدا کرد، حقيقتاً نميتونستم دليلشو بفهمم. اين يه ساله فهميدم.
پنجشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۹
the grass was greener... 3
جوون بوديم به ملّت تکنيکای دير ارگـاســم شدن ياد ميداديم. پير شديم بهمون تکنيکای تقويت حافظه ياد ميدن...
سه‌شنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۹
روحیه
دوشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۹
- آقا قبول باشه.
- باشه.
شنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۹
تو عکس هايی که ادّعا میشه که از ارواح گرفته شدن، ميگن اين جايی که روح تو عکس ديده شده جاييه که يارو روحه تو زمان زندگيش بيشتر حضور داشته.
هر بار يکی از اين ghost photo ها رو ميديدم و زيرش قسم و آيه که آقا عکس حقيقيه و چه ميدونم آزمايش شده و اينا، از خودم ميپرسيدم اصلاً عکس واقعی. همه چيش درست. آخه چه دليلی داشته عکّاسش که اومده از يه دونه اتاق خالی يا يه کتابخونه ی بيريخت يا يه راه پلّه ی معمولی عکس بگيره که حالا يه روح از همه جا بی خبر هم بياد تو عکس اين بابا!

حالا خواستم بگم اگه يه روز من مردم، هر از گاهی بياين از اين راحتی گوشه ی خونه عکس بگيرين. شايد تو يکيشون تصوير محو يه روح شلوارک پوشو ببينين که نشسته و به جای خالی يه لپتاپ رو پاهاش خيره شده.
پنجشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۹
اووووووووق
وسط عروسی کم مونده عروس دوماد بخوابن کف سالن يه دل سير بکنن همو ها! اون وقت تو عکسی که يادگاری به مهمونا دادن، دوماد اين شکلی خم شده طرف عروس انگار که بخواد ببوسدش، عروسم ادا تنگا رو در آورده اينجوری کشيده خودشو عقب! مسخره ها.
سه‌شنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۸۹
Revolution Of The Mind
آهنگايی که دارم ميذارم مال گروهيه به اسم Revolution of the mind. من تا حالا اسمشونو نشنيده بودم. اگه شنيده بودين که هيچ. ولی اگه نشنيده بودين توصيه ميکنم دانلود کنين آهنگاشونو. رپ ميخونن و کارشون واقعاً خوبه. خصوصاً ليريک هاشون قوی و کار درسته. فعلاً هم ميشه کاراشونو رايگان دانلود کرد. ضمن اين که ميتونين تو سايتشون ثبت نام کنين تا آهنگاشون به رايگان واستون فرستاده بشه. همين ديگه... همين.

  1. Block’s Conscience
  2. Die For My People [song]
  3. Die For My People [lyrics]
دوشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۹
practical philosophy 35
دوستانتان را قربانی نکنيد.
بفروشيدشان.
به صرفه تر است.
شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۹
به نظرت چند ميليون سال ديگه باس دنيا ميومدم که ديگه انگشت کوچيکه ی پا در روند تکامل از بين رفته ميبود؟ گـايـيـده شدم انقدر اين لعنتيو کوبيدم اينور اونور خونيش کردم!
پنجشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۹
ليکور سيب... ليکور به... ليکور موز... ليکور آلبالو... ليکور شليل... ليکور توت فرنگی... بشينی هرچی درست کردی و داری بچشی، خب معلومه اوضاعت بهتر از اينم نميشه!
سه‌شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۹
بين درجه حرارت هوا و ميزان ريدن من به سر و ريش ملّت، رابطه ی مستقيم وجود داره.