ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
یکشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۹
جنبه
رفقاتونو نه با پول بسنجين، نه با مقام. يه دوس دختر/دوس پسر واسشون گير بيارين، اگه ماهی بيش از يه بار يادتون کردن، بذارينشون رو تخم چشاتون!
جمعه، آبان ۰۷، ۱۳۸۹
ديدین تو اين فيلما يا کتابا باباهه که ميفهمه ديگه پسرش شاشش کف کرده (يا شاش پسرش کف کرده... البته چون خود شاش اينجا موضوعيت نداره، فکر کنم همون که اوّل گفتم بهتره) آره، وقتی باباهه ميفهمه پسرش شاشش کف کرده، دستشو ميگيره ميبردش يه جنده خونه ای جايی که بيارنش تو دنيای مرد ها؟ ديدين؟

حالا فکر کنم تو زندگی هر دختری هم يه روز هست که مادرش دستشو ميگيره ميبردش يه گوشه ای، بهش ياد ميده چه وقتی، با چه لحنی، به چه شکلی، به درد نخور ترين نصيحت ها رو به بچه اش بکنه. يعنی به نظر من اين احتمالاً اوّلين چيزيه که هر زنی به دخترش از مادری کردن ياد ميده. اصولاً جز اين نميتونه باشه. هر جور هم که حساب کنی اين تايمينگ افتضاح مادر ها تو موعظه کردن نميتونه غريزی باشه. فقط باس ياد گرفته باشن اين فنّو!
پنجشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۹
آقا؟ اينا که پای دونه دونه آيتم های گودر يکی کامنت های عاشقانه ی خال خال پشمی ميذارن، يه ژانر محسوب ميشن؟ يا صرفاً واسه ريدن تو روح ملّت دستمزد ميگيرن؟
دوشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۹
اتّفاق افتاده ها!
يارو مياد بعد يه ربع ساعت زير و رو کردن جنس، از من فروشنده ميپرسه "حالا اين اصله يا تقلّبی؟"
ننه جنده انتظار داره اون لحظه من زانو بزنم عين ابر باهار اشک بريزم بگم "تقلّبيه! به امام زمان تقلّبيه!"
شنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۹
آه، پس که اين طور...
 آقا من از اين به بعد اينجا هم مينويسم. خلاصه اينجورياس.

پ.ن: آقا جان! عزيزان! این وبلاگی که عرض کردم، بلاگ جديد "من" نيست، منم تنها نويسنده اش نيستم. الان چند ماهه دارن بقیه توش مينويسن، من هم از اين به بعد تو نوشتنش باهاشون همکاری ميکنم. اينجا تعطيل نشده و نميشه. خوب؟
اينا انگشتای من نيسّن.
اينا انگشتای من نيسّن.
اينا انگشتای من نيسّن.
اينا انگشتای من نيسّن.
اينا انگشتای من نيسّن.
اينا انگشتای من نيسّن.
اينا انگشتای من نيسّن.
پنجشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۹
با شما آيندگانم
به بچهه داشتم ميگفتم آره ايران شبيه يه گربه اس و اينا، همچين عاقل اندر سفيه نگام کرد از خجالت آب شدم جلو جماعت.
يادم نبود نسل اينا از داريوش جغرافيا ياد نگرفته.
چهارشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۹
با اين لب و لوچه شبيه کون مرغ کردنا، آنجلينا جولی نميشی. باور کن.
سه‌شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۹
heavy metal
آقا؟ بی شوخی دارم ميپرسم. خيلی جدّی. کيری تر از ناقاره های حرم امام رضا هم موزيک داريم؟

پ.ن: يارو ميگف چرا تولّد امام حسين تعطيله، تولّد امام رضا نه؟ گفتم يه زمان از ناصر حجازی واسه ورود به ورزشگاه کارت خواسته بودن، گفته بود لامسّبا بچه ی علی پروين ميشينه رو نيمکت هيشکی هيچی بهش نميگه، به من گير دادين کارت نشون بدم؟ بش گفته بودن اون باباش علی پروينه. بابای تو کيه؟
حالا حکايت اين اماماس.

پ.ن 2: حالا واقعاً تولّد امام حسين تعطيله؟
شنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۹
پشه
کثافت نصف شبی تنوّع طلبیشم گل کرده! يه گاز از پام ميگيره، بلند ميشه مياد گردنمو میخوره. جاکش!
چهارشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۹
اتّفاق افتاده ها!
يارو اومده بود داروخانه، شاکی! ميگفت بهم داروی اشتباهی دادين. پرسيديم چی ميخواستی چی داديم؟ گفت من قرص ويتامين ث سه نقطه ميخواستم، شما بهم ويتامين C دادين.
يعنی دنبال دوربين ميگشتم زل بزنم توش!
سه‌شنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۹
يه بار شب تاسوعا رفتيم عرق بخريم از يه بابايی، طرف گفت محرّمه نميفروشم. ولی اگه 4 تا يا بيشتر بخواين، ميفروشم.
ازش خوشم اومد. شايد مسلمون سفت و سختی نبود، ولی دست کم اگه آخرتشو ميفروخت، دنياشو آباد ميکرد.
دوشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۹
احترام به شعور مخاطب
يارو رفته خواستگاری دختره، جواب رد شنيده، عکس های لخت و پتی دختره رو پخش کرده تو نت. دختره هم رفته شکايت کرده گفته اين بابا چند روز قبل از اينکه بياد خواستگاريم، من رو برد خونشون و به زور آزار و اذيتم کرد و ازم عکس گرفت و اينا...
ميخوام بدونم اون لحظه که قاضی اين کس شعرا رو ميشنيده، چی تو ذهنش ميگذشته؟ خوب عوضی آشغال! بگو من با اين بابا دوست بودم، سکس هم داشتيم، نوش جونم دلم خواسته، ولی اين کس کش مادرجنده ازم عکس گرفته پخش کرده! ديگه زر مفت نزن که به زور بوده و فلان! به زور بوده و چار روز بعدش اومده خواستگاريت؟!
اه اه حيوون...
شنبه، مهر ۱۷، ۱۳۸۹
فرهنگستان
زين پس به جای واژه ی نامأنوس و قبيح "جاکش"، از واژه ی "بستر ساز" استفاده کنيم.

مثال:
رهنمودهای مقام عظمای ولايت، بستر ساز اين حرکت مردمی شد = جاکشی اين قضيه با آقا بود.
جمعه، مهر ۱۶، ۱۳۸۹
مستی اين نيس که ليوان ويسکيتو بگيری دستت مزه مزه کنی.
مستی اينه که انقد عرق سگی بری بالا که نتونی بشينی... يکی هم باشه که سرتو بذاره رو پاش، موهاتو ناز کنه، بگه "همه چی خوب ميشه... همه چی..." و تو انقد مست باشی که جون نداشته باشی بگی "گه نخور!"...
پنجشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۹
- گاييدی ما رو!
- اختيار دارين. انجام وظيفه اس.
دوشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۹
- به به سلام! خوشگلا چطورن؟
- خوبن خوبن [همراه با عشوه شتری]
- خودت چطوری؟
- کوفت!
جمعه، مهر ۰۹، ۱۳۸۹
اتّفاق افتاده ها!
- بزن فولدر 4، ترک 7، باهاش هم نخون.
- ...