آقا اين هفته تو کون من عروسی بود! الکی ها! بيخودی کل پتره اي رو فرم بودم! يعنی تنبيه ميشديم، من حال ميکردم ميگفتم ايول لاغر ميشم بعد سربازی کس نکرده تو دور و برم نميذارم بمونه! (البته اگه اين کافور بی صاحاب چيزيم برامون بذاره). خلاصه همين ديگه. توپ توپم. (همه با هم بگين "به تخمم که توپّی!")
پ.ن 1 : حالا نيای ان کنی خودتو تو کامنتت بنويسی "به تخمم که توپّی!" يه جو خلّاقيت داشته باش جنازه!
پ.ن 2 : آقا عر عر کردن ياد گرفتم، خدا!!! يعنی عر عر ميکنم خود خر فابريک! فقط هنوز نميدونم چی دارم ميگم. صرفاً صدا خر در ميارم! اون سوتی هم که الاغه مابين دو تا عرعرش ميکشه يه خورده سخته. آخه خنده ام ميگيره نميتونم لب و لوچمو سريع جمع کنم. به هر حال آدم باس تو آموزشی يه چيزيم ياد بگيره نه؟
پ.ن 3 : من جدّی پايه ام ها! تو واق واق کن من عرعر ببينيم مال کی بهتره.