موارد زير تا اطلاع ثانوی به تخم چپم:
سرنوشت تموم زندونيای سياسی. وضعيت فعالين حقوق زن و اينا (اعم از دستگير شده و نشده). اينکه اگه آمريکا حمله کنه چيکار بايست بکنيم. اينکه فلانی چقد مدّته که تو زندون انفراديه. اينکه ده نمکی چه فيلم کيری اي ساخته. اينکه محمود چی توز دوباره چه شيکری خورده.
موارد زير در حال حاضر مسايل مهم زندگی من هستن:
گير آوردن کتابايی که سربازا تو آسايشگاه بتونن بخونن و سرگرم شن (ترجيحاً بخندن). کس کلک بازی در آوردن به هر نحو ممکن، به طوری که اين چند روز باقيمونده از بلاتکليفی يه جوری بگذره. نتايج جام باشگاه های اروپا (خصوصاً چلسی). اينکه بعد از اين دوره لعنتی، اصل خدمتم رو کجا خواهم گذروند؟ (منطقه مرزی يا همين تهرون). اثبات اين قضيه که خوردن بستنی دايتی رنگ وارنگ تو از بين بردن افسردگی سرباز جماعت اثر معجزه آسا داره.
پ.ن: عزيزم سر تاسّف تکون بده. من دقيقاً همون چيزيم که اين مادرجنده ها ميخوان از جوونا تو سربازخونه ها بسازن! همينه که هست!
پ.ن 2: ببين فرض کن يه سيم فولادی رو ميکشی. اين سيم تا يه جايی که بکشيش، وقتی ولش کنی دوباره برميگرده به حالت اوّل. به اين ميگن "منطقه الاستيک". از يه جايی بيشتر که بکشيش، ديگه برنميگرده. به اين ميگن "منطقه پلاستيک". بازم اگه بکشيش، پاره ميشه. به اين ميگن "به گا رفتن". گرفتی حالا من کجام؟