چند تا پست قبل نوشته بودم دخترا رو به چشم کون و سينه متحرّک ميبينم. دقيقاً بعدش هم نوشته بودم که قصد دارم برم دنبال ژوليت بينوش واسه ازدواج. خيلياتون جمله اوّل رو جدّی گرفتين. چرا؟ چرا جمله دوّم رو جدّی نگرفتين؟ همين شماهايی که اومدين جر دادين رگ فمينيستيتون رو که "تو گه ميخوری که فلان و بهمان"، چرا نيومدين خواهرانه، برادرانه نصيحتم کنين که "عزيز دل من! تو کون سياه رو چه به ژوليت بينوش؟!"
ولی اين کارو نکردين. انقدر عجله داشتين که اين سرباز بيسواد زن ستيز بی شعور رو سر جاش بنشونين که اون يه نخود فهم طنز نداشته تون رو هم به گا دادين.
حالا اومدين سر کافه شوکا بند کردين. واقعاً چتونه شماها؟! ها؟! بايد حتماً تو متن پست مينوشتم واسه
"من" اهمّيتی نداره که بفهمين منظورمو؟! من گفتم اونی که به من اين خبرو بده و منتظر واکنش خاصّی باشه، خيلی خوش خياله. شرمنده که اين من رو bold italic ننوشتم و تو گيومه نذاشتم! گفتن اين خبر به من، مثل اينه که بری تو وبلاگ
مکابيز کامنت بدی که "مکابيز مکابيز!!! ديدی ميلان چه جوری خوار منچسترو گاييد؟!"
اگه من برم اونجا همچين کس شعری بنويسم، مکابيز چی ميگه؟ نه! جان خودتون! چی ميگه؟! در بهترين حالت، همين واکنش منو نشون نميده؟ حالا اگه فحش نده گلی به جمالش...
هرکی تو هر کافه اي ميخواد بشينه. فقط بی زحمت اگه کافه اي رو تعطيل کردن، خبرشو به
"من" ندين. چون دقيقاً همون طور که
سيفون گفت، من حقيقتاً از حالی که اونجا ميبرين هيچ درکی ندارم. بنا بر اين بسته شدن و نشدنش به تخمم هم نيس.
پ.ن : دادن چنين توضيحی، در حد يه بابون حساب کردن خواننده اس! جدّی ميگم. حق دارين عصبانی شين. فحش هم - در صورتی که فحش خوار مادر نباشه - ميتونين بدين.
:D
1 . دکی برا من هم اون کامنت رو فرستاده. خوب! منم که ميگم! به "من" مربوط نيس. همون طور که قبلاً گفتم خبرای مربوط به زندونيای سياسی و امثالهم رو برا من نفرستين (که چقدر هم نميفرستين!)، همچين خبری هم برا من نفرستين. چون گفتم، واکنش خاصّی نخواهم داشت. (اون پ.ن هم دقيقاً بی واکنشی بود! وقتی ميگم "فلانی! منتظر واکنش خاصّی نباش")
2 . ما رو نکنين تو کون مکابيز! ايشون رو هم به همچنين! شمس و مولانا رو هم مضافاً به همچنين. اصلاً آقا تا اطّلاع ثانوی ما رو از جمع فضلا قلم بگيرين! ميشه؟! من اوّل ميخواستم به جای مکابيز بنويسم "مانی" (http://manib.blogfa.com)، بعد ديدم ما با مانی شوخی انگشتی نداريم (حالا با مکابيزم نداريما! ولی کلّاً به نظر خاک و خلی تر اومد به چشم من)، اين شد که نوشتم مکابيز.
من اینو بی واکنشی نمی دونم خوشگلم. این رسما یه متلکه البته می دونم به من نیست چون می دونم چنین برداشتی از منه کله پوک نداری. همینه که من عقده ای شدم؛ نشد یه بار بگی منم روشنفکرم! خلاصه من با بکار بردن حس طنز هر جا که را می ده نیستم مخصوصا وقتی این حس طنز دست گذاشتن رو جایی باشه که واسه یکی دیگه دردش باشه. بعدم پدر من تو که می دونی یه آف لاین سند تو آله لزومی نداره شخصی اش کنی. فقط فک کن که خیلی سخته بشینی جند نفرو مستثنی کنی و راحتتره سند تو آلتو بکنی و رو تجزیه تحلیل گیرنده هات حساب کنی... بوس بوس!!!