ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
یکشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۶
چند تا پست قبل نوشته بودم دخترا رو به چشم کون و سينه متحرّک ميبينم. دقيقاً بعدش هم نوشته بودم که قصد دارم برم دنبال ژوليت بينوش واسه ازدواج. خيلياتون جمله اوّل رو جدّی گرفتين. چرا؟ چرا جمله دوّم رو جدّی نگرفتين؟ همين شماهايی که اومدين جر دادين رگ فمينيستيتون رو که "تو گه ميخوری که فلان و بهمان"، چرا نيومدين خواهرانه، برادرانه نصيحتم کنين که "عزيز دل من! تو کون سياه رو چه به ژوليت بينوش؟!"

ولی اين کارو نکردين. انقدر عجله داشتين که اين سرباز بيسواد زن ستيز بی شعور رو سر جاش بنشونين که اون يه نخود فهم طنز نداشته تون رو هم به گا دادين.

حالا اومدين سر کافه شوکا بند کردين. واقعاً چتونه شماها؟! ها؟! بايد حتماً تو متن پست مينوشتم واسه "من" اهمّيتی نداره که بفهمين منظورمو؟! من گفتم اونی که به من اين خبرو بده و منتظر واکنش خاصّی باشه، خيلی خوش خياله. شرمنده که اين من رو bold italic ننوشتم و تو گيومه نذاشتم! گفتن اين خبر به من، مثل اينه که بری تو وبلاگ مکابيز کامنت بدی که "مکابيز مکابيز!!! ديدی ميلان چه جوری خوار منچسترو گاييد؟!"
اگه من برم اونجا همچين کس شعری بنويسم، مکابيز چی ميگه؟ نه! جان خودتون! چی ميگه؟! در بهترين حالت، همين واکنش منو نشون نميده؟ حالا اگه فحش نده گلی به جمالش...

هرکی تو هر کافه اي ميخواد بشينه. فقط بی زحمت اگه کافه اي رو تعطيل کردن، خبرشو به "من" ندين. چون دقيقاً همون طور که سيفون گفت، من حقيقتاً از حالی که اونجا ميبرين هيچ درکی ندارم. بنا بر اين بسته شدن و نشدنش به تخمم هم نيس.


پ.ن : دادن چنين توضيحی، در حد يه بابون حساب کردن خواننده اس! جدّی ميگم. حق دارين عصبانی شين. فحش هم - در صورتی که فحش خوار مادر نباشه - ميتونين بدين.
9 Comments:
Blogger void said...
سوإ تفاهمی که پیش آمد از این قرار بود که بی تفاوتی تو به شادی و پایکوبی از بسته شدن شوکا تعبیر شد. من هم در این بیتفاوتی با تو شریکم (پ.ن بانمک اولت دقیقا عکس العمل من در قبال شنیدن این خبر بود). و این حس من زمانی تشدید میشود که میبینم عده ای این اتفاق را فاجعه و جنایتی در حد بمباران اتمی هیروشیما و نسل کشی های جنوب سودان میدانند و این موضع را از دیگران هم طلبکارند. وگرنه که مسلم است هر انسانی با حدافلی از شرافت این عمل ج.ا را محکوم میکند.

Blogger don sifon said...
والا من که خبر بسته شدنشو در وبلاگ خودم نوشتم که فک نکنم منظورت از خبر دادن به تو پست گذاشتن تو وبلاگم باشه. حدس من اینه که دکی آف لاین گذاشته برات که تعجب می کنم اگه تا الان نفهمیده باشی دکی بیشتر آف لایناش یه سِند تو آل است که طبعا نباید شخصی اش گرفت. مثلا با این که خبرو من به دکی دادم جزو آف لاینهاش واسه منم فرستاده بود. و در نهایت من حرکت تورو بی عکس العملی نمی دونم. بی عکس العملی این بود که چیزی نمی نوشتی فکریم به مغزت خطور نمی کرد که اگه کرد من اینو بر اساس پیشینه ذهنی ات می دونم و الا چه دلیلی داشت درباره چیزی که فکر خاصیم نداری تاکید کنی فکر خاصی نداری؟! چی گفتم من :p

Anonymous ناشناس said...
mage foshe ghaire khahar madar ham mishe dad dar barabare in?
:D

Anonymous ناشناس said...
حاجی دارم ی رابطه خایه مالی دو جانبه بین تو و مکابیز کشف می کنم از اون رابطه هایی که می گن بین مولانا و شمس بوده اگه شد کتابش می کنم مثلا با عنوان:البرز روی مکابیز و بالعکس

Anonymous ناشناس said...
جناب سروان جدی نگیری دوباره ی پست پر بد و بیراه واسه ما هم بذاری شوخی بود به مولا

Blogger Alborz said...
نامرديه من تو پست هام حرف بزنم و اين تو جواب بشنوم. جواب کامنت ها رو اينجا بدم منصفانه تره.

1 . دکی برا من هم اون کامنت رو فرستاده. خوب! منم که ميگم! به "من" مربوط نيس. همون طور که قبلاً گفتم خبرای مربوط به زندونيای سياسی و امثالهم رو برا من نفرستين (که چقدر هم نميفرستين!)، همچين خبری هم برا من نفرستين. چون گفتم، واکنش خاصّی نخواهم داشت. (اون پ.ن هم دقيقاً بی واکنشی بود! وقتی ميگم "فلانی! منتظر واکنش خاصّی نباش")
2 . ما رو نکنين تو کون مکابيز! ايشون رو هم به همچنين! شمس و مولانا رو هم مضافاً به همچنين. اصلاً آقا تا اطّلاع ثانوی ما رو از جمع فضلا قلم بگيرين! ميشه؟! من اوّل ميخواستم به جای مکابيز بنويسم "مانی" (http://manib.blogfa.com)، بعد ديدم ما با مانی شوخی انگشتی نداريم (حالا با مکابيزم نداريما! ولی کلّاً به نظر خاک و خلی تر اومد به چشم من)، اين شد که نوشتم مکابيز.

Blogger don sifon said...
"پ.ن : وااای خدای من! کافه شوکا رو هم که بستن! جنبش روشنفکری ایران حالا کجا بره؟!"
من اینو بی واکنشی نمی دونم خوشگلم. این رسما یه متلکه البته می دونم به من نیست چون می دونم چنین برداشتی از منه کله پوک نداری. همینه که من عقده ای شدم؛ نشد یه بار بگی منم روشنفکرم! خلاصه من با بکار بردن حس طنز هر جا که را می ده نیستم مخصوصا وقتی این حس طنز دست گذاشتن رو جایی باشه که واسه یکی دیگه دردش باشه. بعدم پدر من تو که می دونی یه آف لاین سند تو آله لزومی نداره شخصی اش کنی. فقط فک کن که خیلی سخته بشینی جند نفرو مستثنی کنی و راحتتره سند تو آلتو بکنی و رو تجزیه تحلیل گیرنده هات حساب کنی... بوس بوس!!!

Anonymous ناشناس said...
والله فکر کنم باز کامنت من بوده که همه‌رو عصبانی کرده.. حرف دن‌سیفون رو قبول دارم، و البته حرف وید رو که باید این عمل ج الف رو محکوم کرد. ولی من واقعن خوشحالم که شوکا بسته شده، و یه حالی از بعضی از اون آدم‌ها -نه همه‌شون- گرفته‌شده. و اصلن اهل این نیستم که خوشحالیم رو پنهان کنم. اگه خوشحال بودنم زشته، بهتره که پنهانش نکنم، که لااقل یاد بگیرم که زشته!

Anonymous امیر said...
دخترا موجودات متوهم و دارای نارسایی عقلی هستند. هیچی متوجه نمیشن. واسه خر جک تعریف کنی هرهر میخنده واسه اینا تعریف کنی میرن ستاد حمایت از پستون و کون زنان تشکیل میدن