ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
چهارشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۶
رفتيم نمايشگاه اين ماشين خفنا. از اين تقويت شده ها و اينا. طرفای تله کابين. نمايشگاهش ای... بدک نبود. حالا سه هزار تومن ورودی واسه اش زيادی بود ها، ولی باز بد نبود. خصوصاً من تو اون قسمت ماشين آمريکايی قديمياش رسماً ميخواستم لاستيک ماشينا رو بليسم!

نکته بسيار جالب نمايشگاه، اين بود که صاحاب ماشينا علاوه بر ماشين، در و دافشون رو هم آورده بودن نمايش! يعنی به جان خودم رسماً ها! يارو قشنگ صندلی آورده بود گذاشته بود کنار ماشينش، دوست دخترشم نشونده بود رو صندلی خودشم ايستاده بود کنار. دخترا هم اکثراً سپر آمريکايی، ديفرانسيل عقب، صافکاری نقاشی شده کامل، رينگ و لاستيک ورقلمبيده... خلاصه بد نمايشگاهی نيس. خصوصاً تو اين بگير بگير که همه مانتو ها سياه و گشاد و بلند شده و سر تا ته شهرو بگردی هيچی واسه چش چرونی گير نمياری، همچين نمايشگاهی واسه تجديد روحيه چيز خوبيه.
9 Comments:
Anonymous ناشناس said...
عادل مشرقی

بچرون که وقتی رفتی بيرجند يه چيزی بهت ميدن که باهاش مرده ميشورن معمولا و اونوقت دول مبارکت اينقدر ميره داخل و نمياد بالا....

که ميمونی اصلا چشم چرونی چی بوده!!!

٫¤¤¤¤¤¤¤میگم فردا بیان اون مظاهر فساد رو ازونجا جمع کنن!!!

Anonymous ناشناس said...
oon ghablie ke chert bood hala ino berim bebinim che joorias!

Blogger void said...
عادل خان، اینکه کافور خاصیت پلاسندگی (پلاسیده نمودن) دارد از اعتقادات سنتی عامیانه است که سندیت علمی ندارد و خلاصه کل ماجرا توهمی بیش نیست (اینم واسه جبران کرم ریختن قبلی).

Anonymous ناشناس said...
حالا مگه من منظورم کافور بود؟

مگه به مرده گلاب نميزنن؟

مگه مرده رو با آب نميشورن؟

اصلا اين از اعتقادات قديمی هست که کافور پلاسنده ميباشد.

ولی منظور اون نوع شوينده نبود.........


:ي:ي:ي


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تازه چه کرمی ........؟؟؟

من خوشم مياد بيام اينجا کامنت بزارم.


:ي:ي:ي

Blogger حباب said...
همچین تعریف می کنی که آدم هوس می کنه یه سری بزنه

Anonymous ناشناس said...
البرز بازی آرزوهاست. دعوتی

Anonymous ناشناس said...
راهاي تعويض روحيه؟تو اون روحت البرز

Anonymous ناشناس said...
البرز.دیشب همین تخمی تخمی وبلاگت را پیدا کردم.از تنهایی حوصله ام سر رفته بود چون من هاوایی زندگی میکنم و زیاد دوست ورفیق ندارم.نشستم همهء کوس شعرهایت را خواندم و کلی حال کردم.این شعر را به مناسبت روز مادر به تو تقدیم میکنم.
طفلی به پدر به روز مادر گفتا پدر بزرگوارم
هدیه چه دهی دهم به مادر کز مادر خویش شرمسارم
گفتا پدرش که ای پسر جان من هدیه قابلی ندارم
ارزنده ترین هدیه این است امشب کوس مادرت گذارم
مادر چو شنید این سخن را میگفت همیشه خویشتن را
ایکاش تمام سال یکسر بودی همیشه روزِ ِ مادر
..............راد

Anonymous ناشناس said...
این کامنت قبلی خیلی باحال بود.کوس...دونقظه دی