ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
پنجشنبه، تیر ۱۴، ۱۳۸۶
دق دلی های يک ذهن بيمار
"من آرزوم بود زمان خانوم فاطمه زهرا بودم، کنيزشون ميشدم. کنيزيشونو ميکردم."

- از فرمايشات يک بانوی محترم در يه مصاحبه تلويزيونی.

البته اين خانوم محترم احتمالاً عواقب "کنيز" بودن تو خونه خانوم فاطمه زهرا رو در نظر نگرفتن. به هر حال احتمالاً علی آقا محض تنوّع هم که شده گاه گداری يه حالی به جلو و عقب اين همشيره مکرّمه ميداد. (شايد هم در نظر گرفتن و دقيقاً با علم به اين احتمال - و حتّی اصلاً "به دليل" همين احتمال - آرزوی کنيزی خانوم فاطمه زهرا رو داشتن!؟)


پ.ن 1: اين پست صرفاً با هدف توهين مستقيم به بانوی فوق الذکر و خنک شدن دل نگارنده نوشته شده و هيچ گونه کارکرد ديگری ندارد. (دقيقاً از جنس يه ديوار نوشته متداول تو مستراح عمومی)

پ.ن 2: انقدر کتاب برام فرستادن تو اين دو هفته اخير که فکر کنم تا آخر خدمتم هم بخونم تموم نشه!

پ.ن 3: سيفون! تو قهرمانی!

پ.ن 4: آقا اين دلقک بازيايی که واسه تيم ملّی راه انداختن (مراسم بدرقه و از زير قران و اسفند رد کردنشون و هی ليلی به لالاشون گذاشتن) واقعاً ديگه از حد مسخرگی گذشته! انگار که بخوان اين مسابقات تخمی رو بيش از حد مهم کنن واسه مردم که حواس ملّت از چيزای ديگه پرت بشه.
3 Comments:
Anonymous ناشناس said...
چاکر داغش البرز آقا این نکته سنجی ات ما رو به فاک داده به مولا ...جون داداش جالب بود ...حالیدم
راستی کتاب چاه بابل رضا قاسمی هم اگه نخوندیش حتماً سر فرصت بخون ...چیزه ریدیفیه

Anonymous ناشناس said...
درست سه روز آدم بشینه ویلاگ بنویسه بعد اسم وبلاگش رو با افتخار دیوار نوشته بذاره بعد بیاد اینجا با چشمای گرد شده ببینه از اسم وبلاگش چه استفاده ای شده ببین چه حالی پیدا می کنه !!!.... (شوخی )

وبلاگ باحالی داری.... مخصوصا که اسم وبلاگ من هم توش همین جوری خیلی بی گناه تکرار شده... هه هه..

اما دیوارنوشته من دیوار اتاقمه به خدا !

Anonymous ناشناس said...
اگه تخمشو داشتی که این حرفا رو روی دیفال مستراح نمی نوشتی. مثل بی تخمایی که از ترسشون گنده شعارای مرگ بر رژیمو تو موال می نویسن.
انشم نمی تونی بخوری چپ چس آقا.