اينجايی که من کار ميکنم يه سرايدار داره که اين سرايداره يه بچه داره. اين بچهه تازه شروع کرده به راه رفتن. کارشم اينه که واميسته تو پياده رو، گردنه گيری. هر دختر بچه اي که رد ميشه اين ميره جلو به زور ماچش ميکنه! يعنی از اون تخم سگاس ها! حالا امروز يه پسر بچه قد خودش جو گير شده بود اومده بود اينو ماچ کنه کس خل! اينم در رفت. کاملاً درکش کردم.