منم مثل فرانی توجه ام به سگ ارمنی جلب شد! علاوه بر اون "مادرذات" هم ترکیب بدیع و خلاقانه ای بود! فقط کاش دوستمون روشن می کرد که منظورش اینه که ذات البرز مادره؟ یا ذاتا مادره؟ یا شایدم منظور اینه که مادرش ذاته در حالی که مادر امثال ایشون ماهیته...! یاملاصدرا
به اصفهانيه گفتن منار (به ضم ميم اشاره به يكي از گنبدهاي منار جنبان)گفت آخه يه چيزي بگين كه اون تو جا بشه .......حالا اين قضيه كون سياهم همينه ....گودزيلا رو گاييدي داداش ...ok .... فاعل بودي يا مفعول
زن قحبه چه می کشی خودت را دیگر نشود حسین زنده کشتند و گذشت و رفت و شد خاک خاکش علفو علف چرنده حالا دگر این کتل متل چیست وین دسته خنده آورنده آیا تو سکینه ای که گویی سو استمیرم عمیم گلنده تو زینب خواهر حسینی ای نره خر سبیل گنده خجلت نکشی میان مردم از این حرکات مثل جنده تخم چه کسی برید خواهی با این قمه های نا برنده در جنگ دو سال قبل دیدی* شد چند کرور نفس رنده از این همه کشته کم نگردید یک مو ز زهار چرخ کنده 13قرن پیش اگر شد 72 سر زتن فکنده حالا تو چرا می کنی ریش ای درخور صد هزار خنده کی مرده شود دوباره زنده با نفرین تو بر کشنده باور نکی بیا ببندیم یک شرط به صرفه برنده صد روز دگر برو چو امروز بشکاف سر و بکوب دنده هی با قمه زن به کله ی خویش کاری که تبر کند به کنده هی گو که حسین کفن ندارد هی پاره بکن قبای ژنده گر زنده نشد عنم به ریشت گر شد عن تو به ریش بنده
بهتر بود این سوال رو از گودزیلاهه میپرسیدین...وگرنه اگه گودزیلاهه خطرناک بود که این یارو جون سالم به در نبرده بود...دلم برای گودزیلاهه سوخت برای شادی روحش اجمعا صلوات!
یعنی دقیقا از یازده صبح تا حالا توو وبلاگتما. همه آرشیوتو از اون اول خونددددددددم و کلی خندیدم و بهم خوش گذشت. . . بعد هی می خواستم توی همه پستات کامنت بذارم ولی خب راستش حسش نبود به هر حال خیلی وبت باحاله و خودت باحال تر. خلاص
خیلی باحالی البرز !
كس كش مادر ذات
كير سگ ارمني تو كون بابات
مادر جنده ايكبيري
كس كش به توان كس كش
:D
... !
خداییش اما رابطه خطرناکیه ها، کیر سگ ارمنی تو کون!
خطاب یه برادر ارزشی، ما سگمون اسلام
آورده برادر..حکم شرعیش چیه؟..بیاد خدمتتون؟
- در شش ماهه ی اخير رابطه ی جنسی پر خطر داشتيد؟
- بله. هفته ی پيش گودزيلا رو گاييدم.
منبع:
http://wc-wall2.blogspot.com/2010/05/blog-post_08.html
میدونین کجاش خیلی خنده داره؟
نه اینکه خطر داشته ها, آره خوب، خطر داشته!
ولی نکته این نیست!
اینکه چرا احساسِ اجبار کرده کرده که باید گودزیلا رو بگاد؟ :دی
بعید میدونم فانتزیِ سکسیه آدمی که میره خون میده و آدمِ خیریه، این باشه :))
و اگر هم در حالِ جنگیدن بوده، که خوب این کار گودزیلا رو عصبانی تر میکرده که
:))
رسما دارم می پکم از خنده
ای خداوند
ای مینیمال نویس
ما تو را می پرستیم
فاعل بودي يا مفعول
دیگر نشود حسین زنده
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علفو علف چرنده
حالا دگر این کتل متل چیست
وین دسته خنده آورنده
آیا تو سکینه ای که گویی
سو استمیرم عمیم گلنده
تو زینب خواهر حسینی
ای نره خر سبیل گنده
خجلت نکشی میان مردم
از این حرکات مثل جنده
تخم چه کسی برید خواهی
با این قمه های نا برنده
در جنگ دو سال قبل دیدی*
شد چند کرور نفس رنده
از این همه کشته کم نگردید
یک مو ز زهار چرخ کنده
13قرن پیش اگر شد
72 سر زتن فکنده
حالا تو چرا می کنی ریش
ای درخور صد هزار خنده
کی مرده شود دوباره زنده
با نفرین تو بر کشنده
باور نکی بیا ببندیم
یک شرط به صرفه برنده
صد روز دگر برو چو امروز
بشکاف سر و بکوب دنده
هی با قمه زن به کله ی خویش
کاری که تبر کند به کنده
هی گو که حسین کفن ندارد
هی پاره بکن قبای ژنده
گر زنده نشد عنم به ریشت
گر شد عن تو به ریش بنده
خجالت بکشید خوب ننشو... بایدم ناراحت شه!!!
به هر حال خیلی وبت باحاله و خودت باحال تر. خلاص