And God has the ability to cum over anything and anyone
یکشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۹
واکنشم به درد ناگهانی، هميشه يه خنده ی بی اختياره. هر چی درد ناگهانی تر و شديد تر، خنده ی منم شديد تر! داشتم فکر ميکردم اگه يه روز به يه جرمی، چه ميدونم زنا يا شرب خمر، بخوان شلّاقم بزنن من با اين قاه قاه خنده ی بی اختيار چيکار کنم؟!
ما که بخیل نیستیم اینقدر بخند تا اونجات پاره شه این که گفتی خوبه مایم یه زمان رفته بودیم فاتحه مادر یکی از بچه ها اول تا آخرش به کس شعرای یارو روضه خوان خندیدیم ملت شاکی شده بودن اگه بر عکس بود افتضاح می شد یعنی اون وقت که باید بخندی بزنی زیر گریه
خیلی باحاله. . . نمی دونم ایشالله نگیرنت :D ولی خب بخند دیگه. لااقل حرصشون در میاد بعد میفته توی دور تسلسل یعنی تو هی بیشتر دردت میاد بلندتر می خندی یارو بیشتر حرصش می گیره محکم تر می زنه و . . . بعد دیگه نم یدونم چی میشه میگم نمیری یهو زیر شلاق البرز اون وقت کی بیاد بنویسه برامون و ما هی حال کنیم
نمیدونم..نمیتونم نظری بدم..واسم جالب و عجیبه که ادم از شدت درد بخنده!!!پس سکوت میکنم و فکر میکنم که چه بر شخص باید بگذره,و گذشته باشه که...............نمیدونم..احساس میکنم شبیه یکی از قهرمانان داستانی باشی که سالها پیش خوندم..شاید............باید فکر کنم
یه بار تو پله های دانشگامون خوردم زمین. بد خوردم زمین. چنتا پله رو پشت سر هم با مخ اومدم پایین. همه ایستاده بودن کمکم کنن. من خودم مرده بودم از خنده. غش غش می خندیدم. مث دیوونه ها
سلام البرز عزیز بچه که بودم مامانم همیشه تعجب میکرد که چطور خودم بدترین زخم و زیلیها رو سرم میارم و جیکم درنمیاد ولی به اذیت و کتک کاری داداشهام گریه میکنم. شلاق خوردن دردش نیست که آدمو زجر میده، اون قسمت تحقیر و سرکوب هست که اشکتو درمیاره
اینقدر بخند تا اونجات پاره شه
این که گفتی خوبه
مایم یه زمان رفته بودیم فاتحه مادر یکی از بچه ها اول تا آخرش به کس شعرای یارو روضه خوان خندیدیم
ملت شاکی شده بودن
اگه بر عکس بود افتضاح می شد
یعنی اون وقت که باید بخندی بزنی زیر گریه
نمی دونم ایشالله نگیرنت :D ولی خب بخند دیگه. لااقل حرصشون در میاد
بعد میفته توی دور تسلسل
یعنی تو هی بیشتر دردت میاد بلندتر می خندی یارو بیشتر حرصش می گیره محکم تر می زنه و . . . بعد دیگه نم یدونم چی میشه
میگم نمیری یهو زیر شلاق البرز
اون وقت کی بیاد بنویسه برامون و ما هی حال کنیم
:-))
اما
واقعا برات
و چیزی که هستی
متاسفم ...
حالا به تخمت یا هر چی ;)
بچه که بودم مامانم همیشه تعجب میکرد که چطور خودم بدترین زخم و زیلیها رو سرم میارم و جیکم درنمیاد ولی به اذیت و کتک کاری داداشهام گریه میکنم.
شلاق خوردن دردش نیست که آدمو زجر میده، اون قسمت تحقیر و سرکوب هست که اشکتو درمیاره
خوشم می آد وقتی ...