آقا من زمان مدرسه يه سؤال فلسفی واسم بود که هيچوقت حل نشد. اونم اين بود که چرا وقتی ميگفتيم "آقا بريم دستشويی؟" يارو ميگفت "بايد زنگ تفريح ميرفتی!"
خوب مادرجنده من اگه اون موقع جيش داشتم که ميرفتم!
پ.ن: و يه شرم جاودان هم دارم. اونم اينه که جمله ی جواب رو هيچوقت نگفتم...
من که همکلاسیای تخسم خوب میشناختم ،عین کرکس دنبال سوژه بودن
یکی یه ندائی بده ملتیو از نگرانی در بیاره.
کی بود کی بود من نبودم
به هر حال تو ام اگر یک بار جلو معلمت میشاشیدی بهت همیشه اجازه میداد بری:D