ميدونی مشکل من با گزارشگر جماعت از کجا شروع شد؟ از زمان زيدان. اون دريبلی که ميزد و بعد از اون هر کی اون شکلی روی توپ ميچرخيد، اين فردوسی پور ميگف "دريبل زيدانی ميزنه". بابا به جان خودم ما تو کوچه از اين دريبلا ميزديم اون وقتا! يا هرکی پا عوض ميکرد رو توپ، اينا ميگفتن "مثل دنيلسون پا عوض ميکنه". اين که ديگه از دريبلای ساده گل کوچيکه برادر من!
کلّاً من با اين گرته برداری لفظ به لفظ از گزارشگرای خارجی مشکل دارم. چون اونا کف ميکنن شمام باس بکنين؟!
حالا چی شد اينو نوشتم؟ سر اين بوقای جام جهانی. بابا اينا به جان خودم همين بوق استاديومی های خودمونن! هيچ فرقيم ندارن با اینا. حالا هر بار وسط گزارش نميدونن چی بگن، زر زر ميکنن که "بله... صدای بوق های مخصوصی که تماشاگران به صدا در ميارن شنيده ميشه".
هیچم مخصوص نیس مسخره ها...
بوقی که در آفریقایی جنوبی به کار میره و صدای گوش خراشی داره.
در حقیقت بحث من بابت این بوق کذایی نیست بحث روی اینه که چه خوبه آدم یه دونه وووزلا همیشه همراه خودش
داشته باشه.چرا ؟ بعضی اوقات بعضی آدمها که میخوان حرف بزنن باید بری نزدیکشون وووزلا رو در بیاری
بزاری بیخ گوششون و بعدش هم که بله ! نزاری یک کلمه حرف بزنن.چنان بوق بزنی که طرف بزاره بره.شعور و
منطق رو هم بزاری کنار.بعضیها در اثر اینکه حس میکنن در یک جمع میتونن هر چیزی بگن کم کم گستاخ
میشن و افکار غلط خودشون رو بدون کمترین مطالعهای همه جا مطرح میکنن ، معمولن هم از حس احترام
متقابل جمع و به نوعی رودربایستی افراد استفاده میکنن و شروع میکنن حرف زدن و باید ساعتی صبر کنی تا
سخنرانیشون تموم بشه.معمولآ هم اینجور افراد زمین و زمان رو به کج فهمی و بیسوادی متهم میکنن و انگار
خودشون تافتهای جدا بافته هستند.بحث این افراد هم نیست ، بحث وووزلا هست و اینکه باید جایی در زندگی با کسی
بحث نکنیم و ساعتها وقت صرف متقاعد کردن آدمها نکنیم بلکه وووزلا رو بیرون بیاریم و به بوق زدنی بسنده
کنیم…
پیوست :
وووزلا [Vuvuzela] که نام دیگر اون لِپاتاتا است یک بوق ورزشگاهیه که در آفریقایی جنوبی مشهور شده
نزدیک به یک متر طول داره و صدای شبیه به فیل تولید میکنه.و در اصل هم ریشه اون به دهه ۷۰ در مکزیک
برمیگرده.
دريبل زيداني هم اسم اصليش مارسي رولت هست ولي به خاطر اين بهش ميگن دريبل زيداني كه زيدان خيلي از اين حركت استفاده مي كرد. مثل موج مكزيكيه كه اصالتا مكزيكي نيست! ولي خب چون تو مكزيك زياد انجام ميشده بهش اينطوري ميگن
یه استایله واسه خودش