يه شب، اون زمونا که من و داداشم هنوز رومون به هم وا نشده بود و ما معقول يه احترام نصفه نيم بندی داشتيم، من نشسته بودم پای کامپيوتر و داداشم هم خوابيده بود. اين يهو سرشو آورد بالا گفت: "البرز؟ شام خوردی؟" ما هم کلّاً شام نميخوريم. گفتم "نه نخوردم". گفت: "بيا کير منو بخور"! بعدشم تلپ دوباره خوابيد.
صبحشم کون کش اصلاً يادش نبود ديشب چی گذاشته دهن ما.
پ.ن: هر چی فکر ميکنم يادم نمياد چرا اينو الان تعريف کردم!
اشکال نداره می تونی امشب مال منو بخوری
مگه داداشت دنبالِ دلیل گشت برا حرف زدن که تو دنبالِ دلیلِ گفتنِ ماجرا می گردی؟
یعنی داداشت داشته خواب کیو می دیده؟
ای ول همه هم مثل خودم بامرامن
اين سايكو لامصب برا بلاگ اسكاي دسته خرم نداره چه برسه قالب ساز :|
ببين اگه قالبي چيزي سراغ داري از تايلر دردن بي زحمت دست مارم بگير ...