سگه رو بردم پارک سر خيابون يه کم بچرخه واس خودش، نگهبان پارک ميگه شما اينو تو خونه نگه ميدارين؟ ميگم آره. ميگه خب چه کاری ازش ميگيرين؟ ميگم هيچ کاری. مثل بچه اس. هست واس خودش. ميگه آخه يه خانومه اينجا بود سگ داشت، ميگف رو ممه هام چيز ميريزم سگم ميليسه ارضا ميشم.
خواستم بش بگم دايی جان فانتزيت تو حلقم!