ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
دوشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۹
اين يه پست درازه. يعنی من الان خواننده رو گاو فرض کردم چون همين که چشمش به صفحه بيفته ميبينه که يه پست درازه. حالا شما به دل نگيرين. بخونين ميفهمين چرا نباس به دل بگيرين.
من امروز بيبی سيترم. فارسيش گويا ميشه پرستار بچه. البته اين بچه اصولاً مريض نيس که پرستار بخواد. يعنی اگه مريض بود که خوب مامانش نميذاشتش پيش من. صدا نفس نفس زدنام مياد آيا؟ به نظر خودم که مياد. ترسيدم آقا! ترسيدم! ترسيده ام! چون از زمانی در گذشته (حدود 2 ساعت پيش) ترس من شروع شده و هنوز ادامه داره، پس ماضی نقلی باس بگم ترسيده ام. با تلفّظ "ه" آخر تنها.
بچه ی واقعاً خوبیه! کلّاً همش ميخنده ولی من اين گوشه نشستم دارم چپ چپ (چپ چپ بالقوّه البته! چون اگه بالفعل چپ چپ نيگاش کنم احتمالاً ديگه نميخنده و اين يعنی من سکته خواهم کرد) نيگاش ميکنم. مثل اين ماهيای تو آکواريوم که يکيشون از يکی ديگه کتک ميخوره، اونوخ ميره گوشه ی آکواريوم اينجوری چپ چپ نيگاش ميکنه؛ اونجوری ام من الان. چيکار کنم آخه؟! امروز خونه بودم، مامانش هم طفل معصوم ميخواس بره خريد، يه تعارف زدم که "خوب بذارينش پيش من! من که خونه ام" و انقدر صادقانه گفتم که مامانه به من اطمينان کرد بچه شو گذاش پیشم. انقد مامانش خوب و مهربونه که دلم نمياد به بچه اش کار بد ياد بدم. کار بد البته در اينجا يعنی با دهن صدا گوز در آوردن يا تف کردن و اينا. چون بچه ای که به سيب ميگه "هيشپيل"، نميشه بهش فحش سه قسمتی ياد داد. جخ خيلی هم زور بزنی يه چيزی ميگه کلّاً حرمت فحش و فحشکاری شکسته ميشه. باهاش نشستم نقاشی بکشم، سر خودم گرم شد بچه پا شد رف. گف بابامو بکش يه چش چش دو ابرو کشيدم. ميگه مامانو بکش، ديدم خوب چيکار کنم!؟ همون چش چش دو ابروهه رو همچين مليح تر کشيدم. بعد يه چيزی گفت بکش کلّاً من نفهميدم. اين بچه ها از مرّيخ ميان به امام زمان. من هيچی نميفهمم ازشون. فقط ميترسم. هول ميکنم. اگه پی پی اش گرف چی؟! يا زينب کبری گه خوردم! خودت به دادم برس! شاشم گرفته ميترسم برم توالت اين يه بلايی سر خودش بياره. چه ميدونم از رو مبل با مغز بياد رو سراميک. حالا خر بيار باقالی بار کن.
ميدونم جيش داره. مطمئنّم جيش داره. شومبولشو گرفته دستش (از رو شلوار البته. هنوز دودول رله نکرديم با هم. قصد هم ندارم رله کنم البته. کاره ديگه! ميره بعداً به بابا ننه اش ميگه عمو البرز دودول منو ديد!) هی تکون تکون ميخوره ميگم عمو جيش داری؟ ميگه نه. دروغ ميگه بزمجّه. جيش داره. نميدونم ببرمش به زور بشاشونمش يا نه. ميترسم به زور ببرمش، بهش بر بخوره. نبرمش، ميترسم جيش بزنه به زندگی. البته اگرم بزنه فک نکنم خيلی ستم بشه قضيه. اه... تازه به زورم ببرمش نميدونم جيشش چه جوريه. جيش کردنش منظورمه. ضمناً اگه خيال ميکنين جيش کردن مثل طواف خونه ی خدا هميشه يه جوره، سخت در اشتباهين. بعله. هر بچه ای سنّت های خودشو داره وخت شاشيدن. اين سنّت ها رو باس مراعات کرد. اين سنّت هاست که ما را زنده نگاه داشته است. اينو من ميدونم که هر بار يه مدل ميشاشيدم. کلّاً کسی که وايساده ميشاشه اين آپشن (آپشن؟!) رو داره که مدل های مختلف بشاشه. بعله. حالا اين الان موضوعيت نداره. اين بچه اينجاس و من واقعاً ميخوام پنيک بزنم. يعنی اگه تا بيس دقيقه ديگه مامانش نياد احتمالاً پنيکو زدم... بهش کلوچه دادم دورشو خورد، وسطشو نخورد. انقدم تف مال کرد کلوچه رو که خودمم نميتونم بخورمش ديگه. شکلاتم بهش دادم هايپر شد هی رو کلّه اش پشتک ميزنه. تازه يادم اومد اون بار مامانش بهش شيرينی نميداد. ای خدا چيکار کنم...
پنيک ميزنم به امام زمان. پنيک ميزنم!
18 Comments:
Anonymous صدرا said...
بهت تبریک میگم چون من معمولا پست های بیشتر از 3-4 خطو نمیخونم ولی اینو خوندم. گاوم خودتی
:)

Anonymous ناشناس said...
آقا میشه یه توضیحی در مورد وضعیتهای مختلف جیش کردن به ملت بدین؟من تو این 30 و اندی سال عمرم،فقط یه مدل بلدم...به شدت مایلم بدونم دیگه چطوری میشه جیش کرد.

Blogger Mastane Mim said...
فقط تصورت توي اين وضعيت باعث ميشه يه شب تا صبح بخندم
نوشته بلندت شيرين بود و قشنگ حالتت رو توصيف کردي
مامان اين بچه واقعا چي فکر کرده بچه طفل معصوم رو داده دست شما
البته شما هم خيلي شجاعت به خرج دادي قبول کردي اين مسئوليت سنگين رو

Anonymous ناشناس said...
جگرم کباب شد واسه ت
الان هنوز اونجاست؟ یه بازی من درآوردی با هم بازی کنید خوب. بچه جماعت کلاً خره با چبزای الکی سرگرم می شه.
من یه بار یه چیزی حدود یه ساعت با یه بچه ای توپ بازی کردم... با تسبیح مادربزرگش در نقش توپ!

در مورد جیش... این دیگه روانشناسی ... می بره ولش کن فوقش همون کاری رو می کنه که گفتی

Anonymous ناشناس said...
جگرم کباب شد واسه ت
الان هنوز اونجاست؟ یه بازی من درآوردی با هم بازی کنید خوب. بچه جماعت کلاً خره با چبزای الکی سرگرم می شه.
من یه بار یه چیزی حدود یه ساعت با یه بچه ای توپ بازی کردم... با تسبیح مادربزرگش در نقش توپ!

در مورد جیش... این دیگه روانشناسی ... می بره ولش کن فوقش همون کاری رو می کنه که گفتی

Blogger Jessie said...
استعداد بابا شدنت خیلی بالاس :ی
پنیک هم نمی دونستم چیه سرچ کردم ترکیدم از خنده.. ینی تا این حد :))

Anonymous ناشناس said...
خدااااااااا می نویسی

Anonymous ناشناس said...
گربه برای رضای خدا موش نمیگیره ، چه نیت پلیدی داشتی که قبول کردی از اون بچه نگهداری کنی
مامانش خوشگله؟

Anonymous Ali said...
با این دوست عزیز در مورد موش و رضای خدا و گربه نابکار کاملا موافقم. بابا چرا سانسور کردی؟ خوب نیت پلیدتم می نوشتی دورهمی یه حالی می بردیم. از قدیم گفتن وصف العیش نصف العیش.

Anonymous almaa said...
خدا صبرت بده

Anonymous ناشناس said...
Behesh tajavoz kon.

Anonymous تایلر said...
به نظرم هر چه زودتر دودول رو رله کن. اون وقت شاید بچه روش بشه بگه میخواد بشاشه

Anonymous ناشناس said...
شما خواننده را از یه لحاظ دیگه گاو فرض کردی اونم همین مسایل مربوط به گربه و موش و رضای خدا و این حرفاست. و الا درازی پست و هر درازی دیگه که اصولاً به اونجای آدم فضول ربط داره. آینه آینه!

Anonymous یک عدد دختر said...
می دونم الان دیگه گذشته ولی دفعه بعدی که خواستی بچه سر پا کنی
کافیه زیر دودولشو کمی بگیری بالا که بتونه بجیشه...همه چی حل میشه
چه نشسته چه واستاده

Blogger Slipper said...
الان دقیقا 45 دئیقه است که دارم جر میخورم از خنده

Anonymous بوز said...
اگه خودت جيش داري رو زمين بجيش بزار تقصير بچه

Blogger eMail said...
بيبي سيتر :D

Anonymous سمیرا said...
خیلی بامزه بود مردم از خنده...