ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
یکشنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۹
من مارمولکا و مورچه ها رو دوس دارم. واقعاً دوس دارم. نميکشمشون. اگه مورچه باشن، سم نميريزم در خونه شون. يا اگه مارمولک باشن، با دمپايی نميزنم دمبشون کنده شه جلو رفيقاشون ضايع شن.ميذارم زندگيشونو بکنن. کاری به من ندارن، کاری بهشون ندارم.
 گوشه ی سقف اتاق من يه لونه ی مورچه هس. يه لشکر مورچه هم هميشه  به صف دارن يا ازش ميان بيرون يا ميرن توش. سه روز پيش ديدم اينا یه حشره ی مرده رو ورداشتن با چه جون کندنی دسته جمعی دارن ميبرن تو لونه شون. حشره هه از ورودی لونه ی اينا خيلی گنده تر بود. يعنی عمراً هيچ جوره نميشد بردش تو. خدا شاهده اينا سه شبانه روز، دقيقاً سه شبانه روز بی وقفه زور زدن که ببرنش تو، نتونستن. هی جا عوض ميکردن هی اين ميرف اون ميومد، کارگر ميرف مهندس ميومد، حتی نميتونستن يه دقه ولش کنن بشينن فکر کنن چه جوری ببرنش تو! ولش ميکردن از اون بالا ميفتاد پايين.
خلاصه يه وضعيتی...
امروز ديدم به هر زوری بوده، بردنش تو. از صبح هم حتی يه دونه مورچه از لونه در نيومده! فک کنم ملکه شون به مناسبت اين پيروزی امروزو تعطيل اعلام کرده همه شون موندن تو لونه خوابيدن از خستگی. ميخوام دو سه تا حبّه قند بذارم واسه شون پای دیوار. هم شيرينی، هم که يه غذای خوشمزّه ی بی دردسر گيرشون بياد طفليا.
12 Comments:
Anonymous s15001 said...
من وقتی بجه بودم لذت بخش ترین تفریح ظهرهای داغ تابستانم کشتن مگس ها بود که جلوی لونه مورچه ها میگذاشتم. اما مدت زیادی طول میکشید تا اعتماد میکردند و هدیه آسمانی را به داخل لانه میبردند

Anonymous MaRaL said...
اشک تو چشام جمع شد...!!! بابا آخه تو چرا اینقد مهربونی....!!! :دی

Anonymous Saeid said...
اگه یه ظهر تابستون تو حیاط خونه دربدر دنبال مورچه میگشتی بعد یه لونه پیدا میکردی دونه دونه این مورچه ها رو آتیش میزدی صدای ترق ترق سوختنشون رو میشنیدی الان وضعت این نبود

Anonymous مهرزاد said...
احتمالاً دارن ملکه رو میکنن

Anonymous ناشناس said...
سعید راست گفتی رفیق. الان یک موتور زیر پام بود و راحت تر میتونستم... ترق ترق *مورچه* بکشم.

Anonymous ناشناس said...
شایدم راهشون بسته شده، نمیتونن بیان بیرون بیچاره ها

Anonymous ناشناس said...
ای فدای اون رقت قلب و لطافت روانت بشم من و ایضا کون نرمت!؛

Anonymous امین said...
نمیگم بیا وبلاگم

اما مطلبی که پست کردم رو همینجا میزارم بخونی.
-----------------------------------

یعنی سهراب سپهری با اون دایره وسیع واژگان پارسی بلد نبوده بگه

"در گلستانه چه بوی چمنی می آید"... !؟

یعنی باس حتما می گفت علف؟

کسی که بر خلاف تمام ایرانی ها به سلول میگه یاخته!؟

اونم تو شعری که داره داد می زنه شاعرش کلا تو این دنیا سیر نمی کرده

من مشکوک شدم که سهراب عزیز سیگاری باز بوده ... و خداییش هم

فقط اون علف می تونسته یه همچین شاهکاری رو خلق کنه !!!!

من که هر بار می خونمش یا با نوای شهرام ناظری کبیر گوش می کنمش

چت می کنم!!

ببین خودش چه حالی داشته سهراب!!!

Anonymous ناشناس said...
دمت گرم با این وبلاگت
من تازه پیدات کردم
خیلی حال میکنم باهاش
روزی چندبار چک میکنم ببینم مطلب جدید گذاشتی یا نه
بعد از مدتها با خوندن بعضی مطالبت از ته دل خندیدم
از ته دل ها

Anonymous Sunny VPN said...
با سلام و عرض پوزش از ادمین گرامی‌. :)

خواستم بنویسم اینترنت بدون محدودیت را با ما تجربه کنید دیدم کلیشه شده. خلاصه VPN ارائه میدیم با امنیت بالا همین.
www.sunnyvpn.com

Anonymous سیمین said...
خیلی خوشم اومد از این پستت

Anonymous ناشناس said...
جات خالی دلت نخاد من بچه گیام باغچه پرورش ملخ سبز داشتم
آخی یاد بچه گیام افتادم