ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
سه‌شنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۹
اين شب عزيز
خونه که ميموند حوصلش سر ميرف. خيلی. نه پای راه رفتن داش نه صبر خونه موندن. دق ميکرد. داييم شبا ميرف پيشش يه سر ميزد اگه چيزی خريده بود واسه اش ميذاش تو يخچالش، بهش ميگف ميبردش هفته ی ديگه دکتر، برميگش خونه.
يه شب چارشمبه سوری داييم دير تر رفته بود پيشش، طفلک نشسته بود پيش خودش هی غصّه خورده بود هی غصّه خورده بود.
آخر شب که داييمو ديد، بهش گف "مهمونی بودين دور هم آره؟ اونوخ من تو اين شب عزيز اينجا تو خونه تنهام!"
با همون لهجه ترکيش...
4 Comments:
Anonymous ناشناس said...
آخي !!! عزيزم ! بميرم

Anonymous ناشناس said...
هوای گرم و شرجی اینا رو یادت انداخته؟ دمت گرم
چند روز دیگه سالگردش میشه یادش بخیر

Anonymous tt said...
so sad..

Anonymous ناشناس said...
یه دفعه ای همچین دلم واسه مادربزرگم سوخت.اونم وضعیتش همینطوریه.همینطوری اشکام روون شده