فک ميکنم زياد عمر کردن مثل چايی ليوانی خوردن باشه. اوّلش که خوبه، نميتونی شروعش کنی. تا بيای حال کنی باهاش ديگه دير شده. يخ کرده. صرفاً باس بشينی منتظر تحمّل کنی که کی تموم شه.
پ.ن: نميدونم اين اوريجينال تو مغز خودم اومده يا جايی خوندم/شنيدم. به هر حال... افتاد تو مخم امروز.
ولی حس می کنم خوشت نیست
انگار حتی بدتم هست
تو رهبر جنبش وبلاگ نویسان زبون نفهمی
کام آن بی اِ من
به هر حال ما یه نسلیم که پشت
سرت نماز می خونیم نه به عشق این
که بری رکوع ها
به عشق سجود، وای سجود... کون
سیاهِ تو پرستش سو و
چراغ راهنماست
مرگ بر قرمز و سبز و آبی درود بر سیاه
khanandeye besiar ghadimie nashenas :D
خلاصه دمت گرم اگه منو به لیستت اضافه کنی یه نمه هم از این بلاگر به من بگی