اتّفاق عجيبی داره واسم ميفته. تازگی يه کاری رو انجام ميدم کامل بعد ميبينم همش خواب بوده. فرضاً گوشيمو ورميدارم ميبينم يه اس ام اس جديد اومده، ميخونمش جوابشم ميدم بعد ميفهمم اون اس ام اسه خواب بوده و من عين کسخلا جواب الکی به کسی که اس ام اس نزده بهم دادم. يا يه چيزی توييت ميکنم بعد ميبينم نيست. متوجّه ميشم که خواب بودم کل فرايند توييت کردنو. بدبختی اينجاس که متوجّه نميشم خواب بودم و خواب ديدم! و متوجّه هم نميشم کی از خواب بيدار شدم. ينی اين فرايند خوابيدن - انجام کار - بيدار شدن، کاملاً بدون آگاهيه. اصلاً متوجّه نميشم کی خوابم برده کی بيدار شدم. انقدر هم همه چی تو اون خواب واضحه که جای هيچ شکّی در واقعی بودنش نميمونه برام.
يه جوريه. ميترسم.
اگه با داف هواپیمایی دوس میشدی میگفتم اونم براد پیتت بوده مثلا
هارهار
فکر کنم از اثرات مالریه، منم از وقتی اومدم همیشه یا خواب میبینم اینترنتم یا دارم با موبایل اس ام اس میدم، یا فیسبوک
یه مدت call of duty هم بازی می کردم
micro-nap و اینها...
پسره دقیقا اینطوری بود
omidvaram gand bala nayari
مدتیست وقایع اتفاقیه و بامزه ای را که در حین شغل شریف و کاذب دستفروشی در کنار پیاده روها برایمان رخ می دهد در وبلاگی به نام " صاحب بساطات عدیده" بنویسیم.عدیده آن به این خاطر است که از لباس زیر و رو فروشی گرفته تا کتاب و محصولات فرهنگی را در رزومه کاریم دارم.یحتمل خوشتان می آید.اگر نیامد ضربدر قرمز رنگ اون گوشه بالا سمت چپ را برای همین وقتها ساخته اند دیگر.
www.saba000.blogfa.com