ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
یکشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۲
stupidity at its best
بعد از دو سال، صرفاً محض کمک به باباهه رفتی داروخانه. داروخانه هم غلغله ی مريض و مشتری. تو هم دس تنها. زَنَک با هزار من چيتان پيتان و قر و اطوار مياد جلو ميگه يه پماد ويتامين آ چشمی بدم بهش واسه ترک لباش. ميدوی پماد ويتامين آ رو مياری واسش که زودتر برسی به بقیه ی مشتریا. هی اينور اونورش ميکنه آخر با يه لحن پر از شک و ترديد ميپرسه:
- اين همونه؟
+ بله خانوم همونه [در عين حال شيش تا نسخه منتظر وايسادن که خانوم ويتامين آ رو بخره که نوبتشون بشه].
باز نيگاش ميکنه:
- ولی اونی که قبلاً من خريده بودم جعبه اش زرد و آبی بود. اين سبز و سفيده. [کماکان يه ابرو بالا، لحن کاملاً حق به جانب].
+ خب اون مال يه کارخونه ی ديگه بوده جعبه اش يه رنگ ديگه اس. کلّاً رنگ قوطيش تأثير خاصی تو اثر داروييش نداره. روشم که نوشته ويتامين آ چشمی. [خدا خدا ميکنی از اين شوخيت دستش بياد چقد ايرادی که گرفته احمقانه اس]
- آخه اين روش نوشته ويتامين آ اس-دی که.
+ اون "اس-دی" يعنی سينا دارو. حروف اوّل اسم کارخونه اس. [حالا به اينش نميشه ايراد گرفت. اين از کجا بدونه اسم کارخونه رو]
- ببينين جناب من اينو ميخوام به لبم بزنما اون اس-دی توش يه وقت خطرناک نباشه؟
+ خانوم عزيز بنده که عرض کردم اون اس-دی اصلاً اسم هيچ ماده ای نيس. اوّل اسم کارخونه ی سازنده اس. [به زور لبخند ميزنی در حالی که پلک راستت شروع کرده به پريدن]
- چه ميدونم والّا انقد داروی مشابه بهمون دادن ديگه چشمون ترسيده. [يکی دو تا از مشتريا که کلمه ی "مشابه" رو شنيدن، گوش تيز کردن. به وضوح ترس برشون داشته که نکنه اين داروخانه داروی اشتباه به کسی داده و الان همه شون در خطر مرگن]
+ خانوم داروی مشابه چيه؟ ديگه يه ويتامين آ چيه که بخوام مشابهشو بهتون بدم؟ [به طرز غريبی هنوز لبخند رو صورتت ماسيده. بقيه ی مشتريا که علّاف شدن دارن با نگاه بهت فحش خوار مادر ميدن. همه معطل که زنيکه ی پتياره پمادشو بخره]

زنک با اکراه پماد رو برميداره و پولشو ميده. بقيه پولشو ميدی و شروع ميکنی نسخه ای رو که تو دستته حاضر کردن. يهو صدای زنک با پماد تو دستش درمياد:
- ببخشيد نايلکس نميدين؟! [يه ابروش بالا، چشاش گرد، خودش بُراق شده بهت]
+ آخه شما ورش داشتين فک کردم ميذارين تو کيفتون. يه دونه پماد کوچيک کيسه ديگه واسه چی؟
- کوچيکه که باشه! شما بايد به وظيفه تون عمل کنين! [صدا جيغ، چشا گشاد، لحن حق به جانب ترين لحن ممکن]

کيسه رو برميداری از پشت پيشخون ميای بيرون. يکی دو تا از مشتريا که شاهد کل ماجرا بودن با کنجکاوی نيگات ميکنن. موهای مش کرده ی حال به هم زنشو از پشت شالش ميگيری و در حالی که داره مث گوسفند دست و پا ميزنه ميکشيش رو زمين ميبريش بيرون. صورتشو سی و هفت بار ميکوبی به لبه ی جدول جوری که آخر فقط يه مشت موی به هم گوريده ی خونی تو مشتت ميمونه.
برميگردی پشت پیشخون و به مشتری بعدی لبخند ميزنی.

15 Comments:
Blogger Unknown said...
چه عصبانی :)

Anonymous ناشناس said...
چه آدم عوضی هستی در واقعیت. اینکه شلوغه دلیل بر این نمیشه که به مشتری سرویس مناسب ندی. کارمندهای ادارات دولتی هم با همین طرز تفکر اَنی تو کار می کنن.

Anonymous ناشناس said...
تهش فانتزی شد :)

Anonymous ناشناس said...
برا شادي روح تازه درگذشته...فاتحه مع الصلوات!

Anonymous فرهاد said...
همیشه فکر میکردم سرویس دهی افتضاح فروشنده های ایرانی به دلیل بی فرهنگی و عامی بودنشونه. بامزه است از آدمی که فکر میکردم مغزش کار هم میکنه چنین چیزی رو میخونم! دلم میخواد بدونم چرا نویسنده باید فکر کنه بی مسوولیتی صاحب داروخونه در استخدام فروشنده (های بیشتر) و یا سر و ریخت و رفتار (به زعم نویسنده نچسب) مشتری بهش اجازه ی برخورد بی حوصله، بی ادبانه یا خشن با مشتری رو میده.

Blogger شقایق said...
من دلم می‌خواد بدونم کامنتای بالا جدی بود یا شوخی یا چی؟

Anonymous ناشناس said...
عنوان این نوشته به راوی ماجرا اشاره داره دیگه؟ یکی از اونایی که فک میکنن با فروش جنس به مشتری و گرفتن پولاش منتی هم سرش میزارن!

Anonymous ناشناس said...
nice punch line

Anonymous ناشناس said...
va khatab be un dustani ke az raftare furushandeha shakian
1 mah parevakht berin yeja furushande vaysin unvare ghaziaram bebinin
va un moghas ke ghadre labkhande palasideye ye furushandaro midunin

Anonymous ناشناس said...
اون پمادو باید ازش میگرفتی، میمالیدی دور کونش، همون جا جلوی جمع میکردیش.

Anonymous ناشناس said...
داشته با زبون بی زبونی میگفته بیا منو بکن خوب میکردیش گناه داره :)

Anonymous roystika moh said...
asheghetammm...ikbirii in zanaroo migam ..akhe goh ...to ke svad nadari goh mikhori vaghte mardomo migirii ...ina az on daste adaman ke gosfandashono mifroshan miyan sahr adam mishan ...man jaye to bodamm jeresh midaam


Anonymous ناشناس said...
یه چیز بنویس نکنه داری زنه رو میگایی وقت نداری ؟؟؟؟؟؟؟

Anonymous فاطمه said...
آخرش خیلی باحال بود اما شما خونسردیتو حفظ کن!!

Anonymous ناشناس said...
کلن زیادی در حال لیسیدن بیضه های خودت مطلب میذاری
پ.ن: هرکی با خوندن این مطلب تو ذهنش بیاد که شما بلیس تا دست و بال نویسنده آزاد شه، قطعا کوته فکره و عمق مطلب پی نبرده. :|
پ.ن 2: طرز فکر فروشنده ای با مختصات بالا، به شدت حال به هم زن تر از خانومی است که روی خریدش وسواس به خرج میده و شما ازش سوژه سینمایی ساختی. موفق باشی و بافرهنگتر