ببینم این مسخره نیست که آدم به صرف اینکه ازدواج کرده یا از نظر جنسی فعّاله، بتونه بچّه دار هم بشه؟ واقعاً این قضیه فقط به نظر منه که خیلی به وضوح احمقانه و بدوی میاد؟
خب من حقیقتاً معتقدم بچّه داشتن و تولید مثل هیچ ربطی به سکس نداره. میخوای بکنی؟ بکن. انقد بکن که نفت دربیاد. ولی حق نداری صرفاً چون "احساس کردی" یا "دلت خواسته" یا "این روال طبیعی زندگی بشره" با حتّی واسه دلیل مسخرهی بقای نسل، بچّه دار شی. یه آدم واقعی، یه موجودی که حس داره ذهن داره زندگی داره، نباس به همچین دلایل احمقانه ای پا به دنیا بذاره. وقتی احساس یا تمایل صرف افراد توی هیچ دادگاهی دلیل موجّهی واسه از بین بردن یه آدم نیست، چطور و با چه منطق احمقانه ای بشر پذیرفته که همین "احساس" یا "تمایل قلبی" دلیلی باشه واسه به وجود آوردن یه آدم؟ حتّی روال طبیعی زندگی هم دلیل نمیشه. الان چه چیزی تو زندگی انسان مدرن بر اساس روال طبیعی زندگی بشره که در مورد تولید مثل داریم کماکان مثل شامپانزه ها رفتار میکنیم؟
بحث من فقط ازدیاد جمعیت نیست که البته اونم واسه خودش مطرحه. ولی چیزی که من میگم دقیقاً تولید و از اون بدتر حفظ افرادیه که هیچ زمینه ی مساعدی واسه به وجود اومدن و نشو و نماشون نیست، ولی دقیقاً به دلایل مسخره ای که گفتم به وجود میان.
من فک میکنم تو دنیایی که شما برا رأی دادن، مشروب خوردن، جنگیدن، رانندگی کردن، سکس و بسیاری کار دیگه باید یه سری شرایط - از جمله سنّ قانونی - رو داشته باشی و در این موارد هم قانون کوتاه نمیاد، واسه تولید مثل هم باید یه چنین شرایطی - از سنّ قانونی و تمکّن مالی بگیر تا سلامت روانی و ژنتیکی به علاوهی موقعیّت مالی و اجتماعی - داشته باشی تا اجازه ی تولید مثل بهت بدن.
به نظر من توان تولید مثل افراد باید در همون بدو تولّد به یه نحوی تو حالت هایبرنیت قرار بگیره و صرفاً وقتی اجازه ی تولید مثل به افراد متقاضی داده شه که اثبات شه نه تنها از نظر ذهنی، جسمی و اجتماعی توانشو دارن، بلکه اصلاً لازمه بچّه داشته باشن و ضمناً این اطمینان حاصل بشه که اون بچّه ای هم که قراره دنیا بیاد - دست کم از نظر عوامل وراثتی - بهترین گزینه ی ممکن واسه فردیه که میخواد تولید مثل کنه. در غیر این صورت با تولید یه انسان باید دقیقاً هم ارز با از بین بردن یه انسان برخورد بشه.
1. بگیریم خانواده های فقیر تر رو از حق تولید مثل (که در مفاد جهانی حقوق بشر هم به عنوان یک حق برای تمامی انسانها در نظر گرفته شده) محروم کنیم و این امکان رو محدود به ثروتنمندان کنیم!
2. راه جوامع دمکراتیک رو در پیش بگیریم: دولت ها رو مجبور کنیم با اتخاذ سیاست های مناسب (افزایش مالیات بر ثروتمندان و غیره) یک حد اقل مناسبی رو برای کودکان خانواده های فقیر تر در نظر بگیرند در حدی که نیاز اونها به غذای مناسب، بهداشت مناسب، و آموزش مناسب (مجانی) برطرف شه.
بنده راه دوم رو می پسندم و راه اول رو نه تنها راه حل نمی بینم، بکله یک نوع بی عدالتی بزرگتر و در راستای افزایش قدرت ثروتمندان و فشار بر فقرا می دونم.
ضمناً تا حالا رو دیفال مستراح ننوشته بودم. ممنون از وبلاگ خوبتون که این امکانو فراهم کرد ;)