ديفـال مستـراح
And God has the ability to cum over anything and anyone
شنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۰
تو يخچال کوفتم نداريم سق بزنم، به جاش 3 جور سس داريم با يه شيشه آبليمو. ای کير تو اين زندگی!
پنجشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۰
miserable stalker
آيا بدبخت تر از کسی که آدمو تو اين سايت های اينويزيبل ياب چک ميکنه وجود داره؟

دوشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۹۰
همه ی کيف و حال دريا يه طرف، اون قسمتش که برگشتی خونه و دراز کشيدی بخوابی و هنوز حس ميکنی موج رو پوستت داره ميره مياد يه طرف...
شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۰
مثل همین روزا
تو فيلم 2012 يه دختر بچّه ای بود هميشه يه کلاه بافتنی سرش بود. انگار با اون کلاه احساس امنيت و آرامش ميکرد. تازگی متوجّه شدم ريش سيبيل واسم يه همچين نقشی داره. وقتايی که تو ناخود آگاهم مضطربم، ميذارم ريش سيبيلم بلند شه.
چهارشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۰
مرگ بر دی‌وی‌دی
ميدونی
از وقتی ديگه ته فيلما با شوق ننشستيم ببينيم تهش چی ضبط کردن
يه چيزی تو وجودمون مرد...
چهارشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۰
زندگی تخمی تر از اين حرفاس
مثلاً اون تيغی که تا پريروز قبل مهمونی و قرار و فلان صورتمو ميزده، حالا که کهنه شده مجبوره پشمامو بزنه.
دوشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۰
زبون بسته...
يه بار بچه که بوديم پسرعمّه‌م که دوازده سال ازمون بزرگتره اومده بود خونه‌مون، من و خواهر برادرم سه ساعت تمام گودزيلا عليه گيدورا رو از اوّل تا آخر واسه‌ش تعريف کرديم تا مامانمون از سر کار برگرده.

پ.ن 1: خشک خشک!
پ.ن 2: تازه مثل آدم نه که. هی هم ميپريديم تو حرف هم تصحيح ميکرديم همو. حتّی فلش بک هم ميزديم يه جاهايی.